۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

بي حجابي، بيماري جامعه ي ما نيست بلكه نشاني از بيماري است.



بسیاری از عوامل فرهنگی دست به دست هم داده اند تا پدیده ای به نام بي حجابی در فرهنگ جنسی كشور پديدار شود اما در راستای مبارزه با بی حجابی که به دلیل محدودیت های قانونی و عرفی صرفا به شکل بدحجابی نمود پیدا کرده است،‌ مبارزه ی مستقیم و رو در رو یا به بیان دیگر سعی در اجباری نمودن حجاب، به هیچ وجه پاسخگو نخواهد بود!

زمانی که بیماری به پزشک رجوع میکند، پزشک در نگاه اول با بررسی ظواهر بیماری یا نمادهای آن، پی به نوع بیماری می برد تا در قدم بعدی برای درمان آن بکوشد، با فرض آنکه آکنه نشانه ی بیماری خاصی باشد، می بایست از آن برای تشخیص استفاده کرد، تبعا هیچ پزشکی برای مبارزه با بیماری، با تیغ شروع به کندن و محو نمودن آکنه و سایر نمادهای زشت بیماری نمی کند!

بی حجابی آکنه ای است که بیماری ِ عدم تعادل در فرهنگ جنسی کشور را به رخ می کشد، بنابراین اگر چنانچه طرح های مجلس و دولت در راستای اجباری نمودن حجاب تحقق پیدا کند، فرهنگ جنسی کشورمان یکی از نمادهای آشکار بیماری را از دست داده و علی رغم شدت بیماری،‌ یک فرهنگ جنسی سالم به نظر می آید و این خود آغازی بر غفلت از بیماری ِ کشنده ای است که چنانچه درمان نشود نه تنها در سالهای آْتی، بی حجابی را با شکستن سد قانون و عرف به معنای واقعی به رخ خواهد کشید بلکه سایر بندها را نیز شل کرده و آرام آرام در نیل به بی بند و باری مطلق پاره خواهد کرد!

آکنه را نباید زیر چادر حجاب مخفی نمود، باید این آکنه در پیش دیدگان باشد تا دغدغه ی درمان بیماری که امروز بسیاری از دستگاههای دولتی و غیر دولتی را درگیر خود نموده و گاها به سردرگمی آشکار کشانده است به غفلت ِ‌ و سکون ِ ویرانگر مبدل نگردد، در عوض باید از روی این آکنه و سایر نشانه های بیماری، نوع بیماری و روش های درمانش را کشف نمود…

اما کشور ما برای تشخیص بیماری و مهمتر از آن، طرح راهکارهای سودمند با حداقل عوارض نیازمند تولید علم در مباحث جنسی است و می بایست جهت رفع این نیاز برای ایجاد رشته علوم جنسی در دانشگاهها تلاش نمود تا بتوان در سالهای آتی طرح هایی پخته تر از طرح های خام امروزی برای نقد شدن ِ پیش از اجرا، به مردم و کارشناسان ارائه داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر